دود آه سينه نالان من         سوخت اين افسردگان خام را

شرح بيت:

افراد خام و نارس ناله های سوک درونم را درک نمی کنند آنان که از مرحله عبوديت دورند و مهر غفلت بردهان و گوشهايشان نهاده شده است و مسائل جهان هستی را بخوبی تجزيه و تحليل نمی کنند هرگز به راز حيات برين پی نخواهد برد چونکه حيات از ديدگاه آنها معنی و مفهوم ديگری دارد همانا خوردن و خوابيدن و لذيذ جنسی و يا وصول به جاه و مقام و مال ومنال دنيوی از شعاير و اعمال آنهاست و بخاطر رسيدن به اهداف خود به اقدامات خطرناکی متوسل می شوند و در امور جاری زندگی آنها عدالت و آزادگی بی معنی است و آنچنان در غفلت و بی خبری غوطه ورند که هرگز مايل نيستند در خويشتن تحولات و دگرگونی های مثبتی بوجود آورند تا خودرا از افسردگی و خامی به قلل منيع تکامل و رشد سوق دهند روح آنها از رياضت و مبارزه با هوی و هوسهای نفسانی بيگانه است.


باده درده چند از اين بادغرور          خاک برسر نفس نافرجام را

شرح بيت:

از آن باده ای که انسان را بسوی موارد مهمل و بيهوده می کشاند قدمی را در اختيار نفس قراربده تا عواقب ناپسند آن را بخوبی در يابد ، آری روياها و آرزوهای غيرمعقولانه نفس انسان را از حقايق دور می سازد و با تداعی آنها در ذهن موارد غيرمنطقی ترسيم می گرددذهن آدمی آنچه که واقعيت دارد آن را نمی بيند و نمی پسند بلکه به طرف باطل گرايش پيدامی کند آدمی با پيوستن به خواهشهای متنوع و رنگارنگ نفس به چهره واقعی زندگی نمی نگرد و به انسانيت انسان بی اعتناست چونکه روياها و آرزوهای باطل و ناپسند با قضايا ی واقعی سازگار نيست و برای اينکه خويشتن را از چنگال آرزوها وآمالهای نامعقول نجات دهيم مستلزم اين است که با نفس ستمگر به مقابله برخيزيم بجای نوشيدن شراب مهمل و باطل طبيعی و غوطه ور شدن درزندگی طبيعی باده ناب حقيقت را سرکشيم تا به سرمنزل سعادت برسيم.


گرچه بدنامی است نزد عاقلان         ما نمی خواهيم ننگ و نام را

شرح بيت:

 در نزد کسانی که به تعقل محض اعتقاد دارند سخن گفتن ازعشق و شيفتگی معنی و مفهومی ندارد، و موجب بدنام شدن گوينده می گردد برای توضيح  و تبين بيشتر بيت فوق نياز به تعريف عقل داريم در مرحله اول بايد بدانيم عقل چيست ، و چه چيزهائی را عقلانی می ناميم ، با توجه به تحقيقات بعمل آمده ميتوان عقل را به دونوع تقسيم کرد : عقل محض ، عقل توام با احساس و عشق ، قبل از اينکه به شرح انواع عقل بپردازيم ، نخست بايستی تعريف جامع و کاملی از عقل داشته باشيم ، پس عقل عبارت از مجموع فعاليتهای حساب شده و سنجيده انسان وياموضع گيريها و عملکردهای بجاو منطقی انسان در مقابل حوادث و رخداهای گوناگون است ، و اما منظور از عقل محض چيست ، عقل محض به سلسله فعاليتهائی می گويند که فقط موارد قانونی ومنطقی محض را مد نظر قرارمی دهد ، و آنچه که بامعقولات عقلانی محض سازگاری داشته باشد آن را می پذيرد و با قاطعيت تمام از آن موارد دفاع می کند، و کاری با سرنوشت انسانها ندارد ، مثلا عده ای از سياستمداران برای رسيدن به قدرت مواردی را پيش بينی می کنند، و اگر تفکرات آنها را دقيق ارزيابی کنيم با معيارهای عقل محض سازگار است ، مثلا برای احراز قدرت و سلطه برديگران بايد از راههای گوناگون و از وسايل مختلف بهره ببرند، ولی انتخاب اينگونه راهها و اتخاذ تصميمات مربوطه با سرنوشت انسانها مغايرت دارد، و ضمنا عقل محض کاری با انسان و ظلم و عدل ندارد، وزورمندان و قدرتمندان با پشتيبانی او به هرگونه جنايت و قتلی بخاطر وصول به اهداف شوم خود متوسل ميگردند ، آری عقل محض فقط مقولات خشک و بی روح را مورد بررسی قرارمی دهد ، و پيروان عقل محض به عشاق و دوستداران عشق ومعرفت می خندند، و عملکرد آنهارا مورد استهزاء و تمسخر قرارمی دهند ، و حتی عشاق واقعی را افراد بی کفايت و بی درايت می خوانند ، و تفسير بيشتر در مورد تعقل محض از عهده اين نوشته خارج است ، اکنون به طور اجمال در مورد نوع دوم مطالبی را بيان می کنم . در عقل احساسی متفکر با رعايت کليه قوانين سنجيده شده و با درنظر گرفتن خواسته ها و احساسات وتمايلات عاطفی انسان مواردی را مطرح می کند،  و انگيزه و هدفش اصلاح جوامع بشری است و انسان را موجودی متفکر و عاطفی و عاقل می داند و با متابعت از عقل کامل و يا عقل احساسی و عاطفی فقط به مسائل تکاملی انسان می انديشد و انسانيت را قربانی خواهشهای نفسانی خود نمی کند ، اينجاست که عشاق واقعی بی اعتنائی خودرا به عقل محض نشان می دهند، و به دنبال شهرت و نام نيستند و فقط به رشد و تکامل انسانها می انديشند.


ساغر می برکفم نه تا زبر        برکشم اين دلق ازرق فا م را

شرح بيت:

 پياله شراب رابه دستم بسپار تا لباس درويشی برتن کنم و با پوشيدن لباس نيلگون و رنگارنگ دمی در خود فرو روم تا مشکلات بيشمار حيات مادی را از صفحه ذهن بزدايم و بايد قوه خيال و انديشه خودرا به سوی سازندگی و رشد ونمو هدايت کنم با تامل دقيق درخود به ارزشهای واقعی انسانی خود پی ببرم و چگونگی خلقت و آفرينش خودرا درحد اعلا مورد بررسی قراردهم اگر به خويشتن واقف باشم به ارزشهای کاذب مادی بی اعتنا خواهم گشت واگر درچنين مسيری حرکت کنم به حيات واقعی خود که همان حيات معقول است دست خواهم يافت.


ﮔﻮﺗﻪ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﺪ :
ﺍﮔﺮ ﺛﺮﻭﺗﻤﻨﺪ ﻧﯿﺴﺘﯽ ﻣﻬﻢ ﻧﯿﺴﺖ، ﺑﺴﯿﺎﺭﯼ ﺍﺯ ﻣﺮﺩﻡ ﺛﺮﻭﺗﻤﻨﺪ ﻧﯿﺴﺘﻨﺪ
ﺍﮔﺮ ﺳﺎﻟﻢ ﻧﯿﺴﺘﯽ، ﻫﺴﺘﻨﺪ ﺍﻓﺮﺍﺩﯼ ﮐﻪ ﺑﺎ ﻣﻌﻠﻮﻟﯿﺖ ﻭ ﺑﯿﻤﺎﺭﯼ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ
ﺍﮔﺮ ﺯﯾﺒﺎ ﻧﯿﺴﺘﯽ ﺑﺮﺧﻮﺭﺩ ﺩﺭﺳﺖ ﺑﺎ ﺯﺷﺘﯽ ﻫﻢ ﻭﺟﻮﺩ ﺩﺍﺭﺩ
ﺍﮔﺮ ﺟﻮﺍﻥ ﻧﯿﺴﺘﯽ، ﻫﻤﻪ ﺑﺎ ﭼﻬﺮﻩ ﭘﯿﺮﯼ ﻣﻮﺍﺟﻪ ﻣﯽ ﺷﻮﻧﺪ
ﺍﮔﺮ ﺗﺤﺼﯿﻼﺕ ﻋﺎﻟﯽ ﻧﺪﺍﺭﯼ ﺑﺎ ﮐﻤﯽ ﺳﻮﺍﺩ ﻫﻢ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻥ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﺮﺩ
ﺍﻣﺎ ﺍﮔﺮ ﺩﺭ ﻭﺟﻮﺩﺕ ﻣﻬﺮ ﻧﺪﺍﺭﯼ… ﻫﯿﭻ ﻧﺪﺍﺭﯼ…


ساقيا برخيز و درده جام را          خاک برسر کن غم ايام را

شرح بيت:

 ساقی جام می را بياور و غمهای روزگاررا از ذهن خود بيرون نما ، در دنيای کنونی با پيشرفت علم و دانش و گسترش روز افزون دستاوردهای ناشی از آن برای انسان رفاه نسبی بوجود آمده است و آدمی بخاطر رسيدن به رفاه  وآسايش مادی به فعاليتهای گوناگونی می پردازد و ار طرق مختلف برای احراز امتيازات لازمه و بهره برداری مطلوب از آن واردميدان مبارزه می گردد، عده ای از افراد مرفه به رعايت حقوق ديگران و اجرای عدالت پشيزی ارزش قائل نيستند و به منظور کسب ثروتهای باد آورده و نيل به آخرين ساخته های تکنولوژی خودرا به آب وآتش می زنند ، متاسفانه بذر کينه ودشمنی درقلوب اينگونه افراد کاشته می شود ، ومقام انسانی خويش را به فراموشی می سپارند و بخاطر منافع مادی ناعادلانه خود به جنايتها و قتل های سوکی متوسل می شوند ، و اضطراب و پريشانی تمام و جود اينگونه افراد را فرا می گيرد و عملکرد غلط اينها ديگران را به غم و اندوه می اندازد در اينگونه جوامع به اصطلاح متمدن چهره هاافسرده و غمگين است ، نشاط و شادابی جای خودرا به اخم و کينه داده است پس چاره چيست ؟ و چگونه می توانيم معضلات ناشی از خصومتها و کينه هارا از بين ببريم ؟ اگر دوستار آن هستيم که اجتماع سالم و شادابی داشته باشيم بايد به ارزشهای نامعقول مادی بی اعتناباشيم و با نوشيدن می ناب حقيقت و جود خويش را از غموم کشنده زندگی مادی نجات دهيم ، و بايد چرخهای علم و تکنولوژی را به سمت هدفهای والای انسانی سوق دهيم و از امکانات لازم بخاطر وصول به حقايق هستی استفاده کنيم ، چه لزومی دارد که خودرا بخاطر زيور آلات کاذب دنيوی به مشکلات غامضی بکشانيم و زندگی را برای خودو ديگران به جهنم سوکی مبدل سازيم چرا به اصل حقيقت توجه نمی کنيم ودر پيرامون فلسفه هستی وهدف آفرينش عميقا تامل و تفکر نمی کنيم و چرا ازعلم و آخرين اطلات عميق بشری بهره های سازنده و مثبت نمی بريم ولی با انتخاب جنبه های منفی آن خود را به سوی نابودی و هلاکت سوق می دهيم.


تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

دنیای شیرینی و غذا فلزیاب دفینه | مهندسان معدن یاب همه چی موجوده new قصه دانلود سرا دات وایت | DotWhite.ir HAXER shikpro سانا کلیپ بانک لینک های دانلود فیلم ، دانلود سریال و دانلود آهنگ میباشد.